یلدا، شبی که نور زاده شد
یلدا، شبی که نور زاده شد
یلدا، شبی که نور زاده شد.
در بلندترین شب سال، تاریکی تا شاخههای انار رسیده بود. باغ خاموش بود و آسمان، بینور. مردی از دل سایهها برخاست — الههی خورشید، نگهبان روشنایی. دستانش بوی خاک و انار میداد، و نگاهش هنوز گرمِ امید بود.
او در میان برگهای خشک گام برداشت، چوبهای افتاده را جمع کرد و از آنها نردبانی ساخت؛ نردبانی از تلاش و ایمان. پلهپله بالا رفت، از زمینِ سرد تا آسمانِ خاموش، تا به جایی که مرز میان تاریکی و سپیده آغاز میشود.
آنجا، خورشید را از دل خود بیرون آورد و در آسمان نشاند.
و ناگهان، باغ انار در نور غرق شد.
یلدا، شبی که نور زاده شد — و روشنایی، دوباره آغاز شد.
یلدا مبارک
صنایع روشنایی نورانه
پاییز 1404